شما بعنوان یک مشاور یا طراح تجربه کاربری بهتر است همان ابتدا برای مشتریان، سهامداران یا روسای خود برخی مسائل و نکات که در پروژه های تجربه کاربری بسیار مساله ساز میشوند را شفاف سازی کنید.
بعنوان کسی که مدت ها در حوزه ی تجربه کاربری فعالیت داشته است با مدیران اجرایی بسیاری بحث و جدل داشته ام. بیشتر اوقات این مدیران اجرایی تنها چیزی که درباره تجربه کاربری می دانند نحوه ی هجی کردن آن است. متاسفانه از تجربه کاربری تصورات غلط و گاها نا امید کننده بسیاری وجود دارد که می بایست اصلاح شوند. اما از طرفی آموزش این مهره های کلیدی و آگاهی آنها از نحوه ی کارکرد تجربه کاربری نیز بسیار لذت بخش است.
دراین مقاله به هفت نکته ی بحث برانگیز در تجربه ی کاربری اشاره میشود. و اگر از جمله کسانی هستید که درحوزه ی مشاوره ی تجربه کاربری فعالیت دارند و رییس تان همان ارباب رجوع شماست توصیه میشود حتما این مقاله را مطالعه کنید.
تکرار پذیری
یک بار یکی از مدیران ارشد بی حوصله از طولانی شدن پروژه ی سفارشی شکایت داشت. وی انتظار داشت تیم طراحی، اپلیکیشن مورد نظر را در یک مرحله طراحی و آماده کند و این نظریه که کار طراحی چرخه ای تکراری است وی را سردرگم کرده بود. پروسه ی طراحی پروسه ای تکرارپذیر است و تیم طراحی برای دست یابی به سطح کیفی مطلوب، باید طی چند مرحله طراحی را اصلاح کند. هرچند وی این نظریه را قبول نداشت و با آن مخالف بود اما سرانجام نتیجه ی پروژه او را قانع کرد که تکرار در پروسه طراحی تاثیری چشمگیر دارد.
نقش حیاتی تحقیقات کاربری((User Research
پژوهش/تحقیق کاربری یکی از مواردی است که برای انجام پروژه ی تجربه کاربری بطور صحیح باید انجام شود. زیرا در تجربه کاربری تنها تحقیقات در زمینه ی بازاریابی نیست که نقشی مهمی دارد بلکه تفکر و احساس مردم نیز نقشی کلیدی دارد. یافته های بدست آمده از تحقیق درباره ی کاربران اهداف برای ایجاد تعادل در طراحی ها را مشخص کرده و به آن شخصیت می بخشد.
تجربه ی کاربری، پروسه ای استاندارد نیست
برخی از مدیران شدیدا اعتقاد دارند که برای هر کاری باید پروسه ای استاندارد وجود داشته باشد. آنها معتقدند که تجربه کاربری باید جدولی باشد مثلا متشکل از شش بخش که از سوی یک مرکز معتبر تایید شده باشد. هرچند تجربه ی کاربری دیسیپلینی کامل با پروسه های تعریف شده ی متعدد می باشد اما از طرفی انعطاف پذیری بالایی دارد. درواقع تجربه کاربری چیزی بیشتر ازمجموعه ای از تاکتیک ها و رویکردها می باشد تا یک پروسه ی رسمی. بسیاری از طراحان و مشاوران تجربه کاربری پروسه های مختص بخود را رسمی کرده اند اما همه ی آنها از یک پروسه ی تجربه کاربری واحد، پیروی نمیکنند. البته این تنوع به هیچ وجه نقطه ضعف محسوب نمیشود. بلکه به طراحان یا مشاوران تجربه کاربری فرصت استفاده ازیک تولکیت انعطاف پذیر را میدهد تا برای هرمورد از ابزار درست استفاده کرده و مشکلات کاربری یا مسائل تجاری را به روش های هدفمند حل کنند.
تجربه کاربری، رابط کاربری نیست
بسیاری از مدیران اجرایی براین باورند که تجربه کاربری تنها به طراحی چند اسکرین خلاصه میشود. اما هرچه بیشتر به سمت دنیای متصل به "اینترنت اشیا" پیش می رویم، طراحی تجربه کاربری از اسکرین ها بیشتر فاصله گرفته و بیشتر به چگونگی تعامل پروسه ها و سیستم های مختلف بایکدیگر نزدیک میشود. تخصص های نوظهور در زمینه تجربه کاربری از قبیل طراحی سرویس و استراتژی محتوا که بیشتر به طراحی محتوا و پردازش می پردازند تا خلق واسط کاربری رهبری و هدایت این حرفه را بدست گرفته اند.
حتی طراحی وب سایت یا طراحی اپلیکیشن موبایل نیز تنها به طراحی و مستندسازی چند اسکرین خلاصه نمیشود. بلکه فاکتورهای دیگر نظیر تحقیقات کاربری، سناریوها، استوری بودرها و صد البته تست کارایی را نیز شامل میشوند.
اهمیت تست کارایی
یکبار یک سهامدار پرسید: "چرا با وجود حرفه ای بودن طراح یا تیم طراحی، طراحی ها را تست میکنید؟" پاسخی که دریافت کرد بدین شرح بود : :حتی باوجود اطمینان کامل طراح از طراحی انجام شده، باید دید، کاربران نسبت آن چه نظری دارند. طراح می تواند از بهترین شیوه ها، مناسب ترین الگوی طراحی استفاده کند و تمام تحقیقات ضروری را انجام دهد اما نمی تواند از نحوه ی واکنش کاربران به طراحی خود مطلع شود تا زمانیکه آنرا تست کند. بهترین شیوه برای آگاهی از خوب یا بد بودن طراحی این است که اجازه دهید کاربران بدون هیچ دستورالعمل یا دموی از پیش تعیین شده از آن استفاده کنند. اگر آنها از آن مانند محصول نهایی استفاده کردند آنوقت است که طراحی انجام شده موفق بوده است."
تفاوت کارایی و تجربه کاربری
کارایی و تجربه کاربری یکسان نیستند، تجربه ی کاربری بسیار بزرگتر و وسعیتر از کارایی می باشد. درحقیقت با رشد اپلیکیشن های مفید و کارا سطح استاندارهای مشتریان نیز ارتقا یافته است و کارایی به "table stakes" (اصطلاحی در بازی پوکر) مبدل شده است که همه راهکارها به آن نیاز دارند. در عرصه ی رقابت بازار ایده ها هرآنچه که مفید یا کارا نباشد موفق نخواهد بود.
اسطوره های تجربه کاربری بسیار کمیاب هستند
چرا نمی توان همه کارها را به یک نفر سپرد ،تا دیگر به یک رهبر، طراح و گرافیست نیاز نباشد؟ برای پاسخ به این سوال باید گفت که اسطورهای تجربه ی کاربری بسیار نادر هستند. تجربه کاربری قلمرویی بسیار گسترده است که روش ها و دیسیپلین های بسیاری را شامل میشود. گفته ی مشهور Robert Heinlein که "تخصص مختص حشرات است" در اینجا مصداق می یابد. تبحر و تخصص یافتن در تمام مهارت های لازم در تجربه ی کاربری کاری بسیار دشوار است. در حوزه ی تجربه ی کاربری تخصص داشتن گاهی اوقات مفید و ضروری است.
افزودن واترمارک (متن یا علامت قرار گرفته روی تصویر اصلی) به تصاویر یکی از بهترین راههای جلوگیری از کپی آنلاین آن بدون اشاره به صاحب تصویر است.
درست است که از دید بسیاری، این راهکار ایدهآل نیست و شاید در کل چندان فایده نداشته باشد، ولی در هر حال امروزه این روش راهحل غالب است و فعلا هم خواهد بود. در این مطلب قصد داریم راههای مختلف اضافهکردن واترمارک به یک عکس، از آسان تا پیچیده را به شما معرفی کنیم.
راه سریع و ساده
آسانترین روش برای اضافه کردن نوعی از کپیرایت به تصویرتان، استفاده از ابزار متن (Text Tool) در هر برنامه ویرایش تصویری است که با آن راحتتر هستید (حتی Paint مایکروسافت هم کار را راه میاندازد!) کافی است تصویر را در این برنامه باز کنید، ابزار متن را انتخاب و نامتان (یا هر عنوان دیگری) را روی آن بنویسید. این متن میتواند کوچک در گوشهای باشد یا بزرگ و وسط تصویر میتواند هررنگ یا فونتی داشته باشد که میخواهید. همه اینها بستگی به خودتان دارد. پس از آن تصویر را ذخیره میکنید و تمام.
خروجی این راهکار ممکن است چندان قشنگ از آب درنیاید، اما در عوض سریع و راحت است. مثلا اگر میخواهید چند تصویر را برای انتخاب به کسی بفرستید، این روش احتمالا کفایت کند.
استفاده از ابزارهای آنلاین
راهکار آسان دیگری برای واترمارککردن تصاویر، بهرهگیری از ابزارهای آنلاینی مانند PicMarkr.com است. در این سایت میتوانید تا پنج عکس را آپلود کنید (یا از منابع دیگر وارد کنید)، سپس از سه نوع واترمارکینگ موجود (متن، تصویر یا کاشیشده) انتخاب کنید. واترمارک متن که مشخص است، واترمارک تصویر هم زمانی است که تصویر دیگری (مانند لوگو) را روی تصویر اصلی اضافه میکنید.
البته اندازه این تصویر را باید از قبل تنظیم کرده باشید. حالت سوم هم عملا متن یا تصویری را روی کل عکس تکرار میکند. PicMarkr سایت بدی نیست، اما ایراد اصلی آن نبود گزینه تعیین میزان شفافیت واترمارک است که کار را محدود میکند.
سایت Watermark.ws سرویس دومی است که انعطافپذیری بیشتری ارائه میکند و به شما اجازه میدهد متن یا تصویر را روی هر جای تصویر که خواستید بکشید. همچنین فونت، رنگ و شفافیت تصویر نیز در این سایت امکان تغییر دارد که به کمک آن میتوانید وضوح واترمارک را به دلخواه تنظیم کنید. این سایت بین سایتهای مشابه، تقریبا حرفهایترین خروجی را به شما میدهد.
از سایت Watermarkphotos.net هم میتوانید برای افزودن واترمارک استفاده کنید. چیزی که این سایت را از دیگران متمایز میکند آن است که تمام عملیات روی تصویر بهصورت محلی انجام میشود و محتوای شما به سرورشان منتقل نخواهد شد. یعنی یک لایه امنیتی بیشتر برای آنهایی که نگران هستند!
نرمافزارهای خاص برای واترمارک
نرمافزارهای متنوعی، هم رایگان و هم پولی برای واترمارک کردن تصاویر هستند که همان کار سرویسهای آنلاین معرفیشده را انجام میدهند، اما با توجه به اینکه نیاز به آپلود و دانلود تصاویر ندارند، هم سریعتر هستند و هم برای وضعیت اینترنت ما گزینه بهتری بهشمار میآیند!
نرمافزار Alamoon Watermark یکی از این نرمافزارهاست که به کمک آن میتوانید علاوه بر واترمارک اعمال دیگری مثل برش، تغییر اندازه و تنظیم کیفیت تصویر را هم انجام دهید. این نرمافزار را میتوانید از آدرس زیر دانلود کنید:
alamoon.com/
watermark-software.html
در کنار این برنامه، گزینههای دیگری مانند TSR Watermark یا uMark هم هستند که عمل افزودن واترمارک بهوسیله آنها بهراحتی انجام میشود. البته uMark در حالت عادی پولی است، ولی نسخهای رایگان نیز با امکانات محدود دارد. این دو نرمافزار را نیز میتوانید از لینکهای زیر دانلود کنید:
watermark-image.com
uconomix.com/Products/uMark/Default.aspx
اما پیش از آنکه برای دانلود این برنامهها دست به کار شوید، چک کنید، ممکن است در حال حاضر هم نرمافزاری روی کامپیوترتان نصب داشته باشید که این امکان را داشته باشد! برنامههایی مانند IrfanView یا XnView که نرمافزارهای نمایش تصویر محبوبی به شمار میآیند، در داخل خود قابلیت افزودن واترمارک به عکس را دارند.
استفاده از ویرایشگرهای تصویر
در حرفهایترین مرحله، نرمافزارهای ویرایشگر تصویر مانند فوتوشاپ، GIMP یا Pixelmator قرار دارند که با استفاده از آنها میتوان واترمارکی دقیق با تنظیمات مشخص به تصویر اضافه کرد. اینکه واترمارک شما از نظر گرافیکی در چه سطحی باشد، بستگی به مهارت شما با این نرمافزارها دارد، ولی در پایهترین حالت به این صورت عمل کنید:
پس از بارگذاری تصویر اصلی در نرمافزار، متن مورد نظر را روی آن با فونت و رنگ دلخواهتان بنویسید. حال درجه شفافیت (Opacity) را بهمیزانی تنظیم کنید که متن تا حدی در تصویر محو شود (عددی بین 40 تا 60 درصد میتواند مناسب باشد). در فوتوشاپ این عدد در قسمت لایهها برای لایه متن قابل تنظیم است.
فوتوشاپ و برنامههای مشابه معمولا گزینه ضبط و اتوماتیکسازی یک عمل مشخص را هم دارند. با بهرهگیری از این قابلیت میتوانید روند افزودن واترمارک را به صورت خودکار برای حجم زیادی از تصاویر انجام دهید.
واترمارک در موبایل
گاهی میخواهید تصویری را در وب یا شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارید و برای افزودن واترمارک به کامپیوتر دسترسی ندارید. بنابراین باید این کار روی همان گوشی یا تبلت انجام شود. یکی از بهترین و قویترین این اپها، iWatermark نام دارد که هم برای اندروید و هم iOS عرضه شده است. با این برنامه تصویرتان را انتخاب کرده و در چند حرکت ساده واترمارک مورد نظرتان، چه متن و چه لوگو را به آن اضافه میکنید. این اپ شاید از نظر محیط چندان چشمگیر نباشد، ولی کار را راه میاندازد و همچنین گزینه واترمارک کردن چند تصویر بهطور همزمان را هم دارد که میتواند بسیار کاربردی باشد.
علاوه بر این برنامه، شرکت ادوبی هم برای واترمارک در موبایل گزینهای به نام فوتوشاپ میکس (Photoshop Mix) دارد که برای هر دو سیستمعامل قابل استفاده است. فوتوشاپ میکس امکانات متنوعی برای شخصیسازی لایه واترمارک دارد که آن را در مقابل نمونههای مشابه قدرتمندتر میکند. اما اگر میخواهید واترمارکی را به جمعی از تصاویر اضافه کنید، میکس کمکی در این زمینه به شما نمیکند! البته نبود این قابلیت بهآن معناست که شما میتوانید واترمارک هر تصویر را بهطور خاص در مکان معینی تنظیم کنید که در آن تصویر بهتر دیده شود و حداقل مزاحمت را داشته باشد!
آمازون را بیشتر به خاطر کتابخوان ها، تبلت های کیندل و فروشگاه عظیمش که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را دارد می شناسیم. اما شاید کمتر کسی بداند که بزرگترین فروشگاه آنلاین دنیا در گاراژ جف بزوس تاسیس شده! یا شاید از 10 دانستنی جالبی که در اینجا به آنها اشاره می کنیم، مطلع نباشید:
1. آمازون در اصل داشت می رفت تا کادابرا نامگذاری شود. این مخففی بود برای کلمه آبراکادابرا که در فرهنگ قدیم یک کلمه جادویی به شمار می رفته و آن را دارای قدرت شفادهندگی می دانسته اند. اما ایده این نامگذاری ناکام ماند چون وکیل جف بزوس، به اشتباه این کلمه را cadaver (جسد، لاشه) شنید؛ بلا به دور!
2. جف بزوس نام آمازون را به دو دلیل برگزید. اولین اینکه بزرگی فروشگاه را برساند (آمازون با جمله معروف “بزرگترین کتاب فروشی دنیا” افتتاح شد) و دوم اینکه در آن موقع، سایت ها اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب می شدند.
3. مساحت انبارهای کالای شرکت آمازون در مجموع بیش از 700 برابر مساحت مدیسن اسکوئر گاردن و 10,000 برابر مساحت استخرهای شنای هر المپیک است.
4. اولین کتابی که آمازون فروخت، از گاراژ جف بزوس در جولای 1995 ارسال شد. نام آن مفاهیم سیال و قیاس های خلاقانه بود و موضوع اش، مدل های کامپیوتری برای مکانیسم های بنیادین تفکر.
5. لوگوی فعلی آمازون طوری طراحی که شده که لبخندی از a تا z را به ذهن متبادر کند و مفهوم اش این است که شرکت قادر است هر چیزی (از a تا z) را به دست هر کسی در هر نقطه ای از دنیا برساند.
6. تمام کارمندان آمازون، هر دو سال یک بار 2 روز را به کار در پشت میزهای خدمات به مشتریان می گذرانند، حتی مدیر عامل شرکت. این تمرینی است برای کمک به تمام افراد تا فرآیند خدمت رسانی به مشتریان را درک کنند.
7. آمازون صاحب 10 درصد تجارت الکترونیک در امریکای شمالی است. شرکت های Office Depot، اپل، Staples، دل، وال مارت، Sears و Liberty هم روی هم رفته 10 درصد دیگر را صاحب هستند که با سهم آمازون برابری می کند. باقی سهم یعنی 80 درصد بازار برای بیش از 1,000 خرده فروشی دیگری رها است.
8. سال گذشته، وقتی سایت آمازون برای 49 دقیقه از دسترس خارج شد زیانی معادل 5.7 میلیون دلار به این شرکت وارد شد.
9. هر یک از مشتریان آمازون، ارزشی 5 برابر مشتریان eBay دارد. یعنی هر خریدار -به طور میانگین- درآمد 189 دلار را برای این شرکت به ارمغان می آورد ولی این رقم برای eBay فقط 39 دلار است.
10. در سال 2009 آمازون خرده فروشی آنلاین کفش با نام Zappos را که محبوب ترین در نوع خود میان مردم امریکا بود، با رقم 1.2 میلیارد دلار خرید. پیش از آن آمازون با تاسیس سایت Endless سعی کرده بود با Zappos رقابت کند. اما Zappos با تکیه بر کادر خدمت رسانی فوق العاده اش همچنان عالی و متمایز باقی ماند تا اینکه سر انجام جف بزوس را وسوسه کرد تا دست به جیب شود. جالب است بدانید یکی از تماس های مشتریان با Zappos، دقیقا 5 ساعت و 25 دقیقه و 31 ثانیه طول کشیده. 5 ساعت و نیم مشاوره و گوش کردن به حرف دل مشتری، فقط برای فروش یک جفت کفش!